دکتر تیمو نوتزل کارشناس ارشد مرکز مطالعات بینالملل این مؤسسه در گزارش خود دلایل ناکامی نیروهای ائتلاف و سربازان ناتو در افغانستان را بهطور مشروح مورد ارزیابی قرار داده است. در پی گزیدهای از این گزارش را میخوانید:
موفقیت نیروهای غربی در مبارزه با طالبان و القاعده و دستیابی به سطوحی امیدوارکننده از امنیت در افغانستان بسیار محدود بوده است. این ناکامی بهدلیل شکست نیروهای ائتلاف در توسعه و اجرای راهبردی مشترک و هماهنگ در افغانستان با هدف پایان بخشیدن به ناآرامی و تروریسم و همچنین ایجاد ثبات و اجرای عملیات بازسازی در این کشور بوده است.
در سطح راهبردی، هدف سیاسی توافق شده نابودی القاعده، شکست طالبان و کمک به افغانستان برای تبدیل شدن به کشور با ثبات و دمکراتیک بود اما تا کنون نیروهای ائتلاف در تبیین راهبردی جامع که بتواند تمامی این اهداف را بهطور مساوی تأمین نماید عاجز بودهاند.
هماهنگی داخلی نیروهای ائتلاف در مورد توسعه حیطه عملیاتی در افغانستان به شکلی فزاینده تضعیف شده است. اشتیاق به مشارکت در خطر پذیری به موضوعی کلیدی تبدیل شده است و پیشبینیای امنیتی با اما و اگرهای بسیاری همراه است. تمامی کشورهای عضو ناتو آماده ارسال نیرو به کارزار افغانستان نیستند و این موضوع اصل محوری انسجام این پیمان را زیر سؤال برده است.
در سطح عملیاتی، تغییرات گسترده چارچوبهای قانون برای انجام عملیاتهای نظامی تا حدود بسیاری بر نحوه عملکرد بیمار گونه نیروهای ایساف برای مشارکت در مبارزات طولانی مدت ضد شورش در این کشور مؤثر بوده است. به همین دلیل شانس موفقیت اینگونه عملیاتها در افغانستان به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست. باید پذیرفت هماهنگی داخلی نیروهای ائتلاف در افغانستان هر روز کاهش مییابد.
رویکرد جامع نیروهای ائتلاف درخصوص عملیاتهای تأمین ثبات و بازسازی، در عمل به مفهومی گریزان و دست نیافتنی در افغانستان تبدیل شده است. توافق بر این است که همکاری نظامیان و غیرنظامیان باید بخشی حیاتی در عملیاتهای این کشور باشد اما اینکه چگونه این موضوع در عمل قابل اجراست بهعنوان سؤالی بزرگ باقی مانده است.
در سطح تاکتیکی، افغانستان آزمونی جدی در روشن ساختن ارزش توانایی مبارزه حتی در سطح عملیاتهای تثبیت و بازسازی را پشتسر میگذارد در حالی که نیروهای ناتو و نیروهای ائتلاف از توانایی اندکی در این زمینه برخوردار ند.
این مناقشه هر روز به بحرانی منطقهای نزدیکتر میشود. نیروهای ائتلاف نمیتوانند پایگاههای طالبان در مناطق مرزی پاکستان را مورد هدف قرار دهند و این درحالی است که شورشیان طالبان از خاک پاکستان بهعنوان بهشتی امن برای طرح ریزی و ادامه فعالیتهای خود در خاک افغانستان بهره میجویند.
واقعیت این است که تا زمانی که طالبان و القاعده از خاک افغانستان بهعنوان مکانی امن برای آموزش و پشتیبانی اقدامات خود در افغانستان بهره میبرند، نیروهای ائتلاف قادر به تأمین امنیت و کنترل امور در این کشور بحران زده نیستند.
در بین نیروهای ائتلاف بحثی جدی مبنی بر لزوم اتخاذ راهبردی مشترک که دربرگیرنده نظر اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد و بانک جهانی باشد در جریان است.
اگر چه تردیدی درخصوص اهمیت تبیین این راهبرد وجود ندارد اما اراده سیاسی اندکی نزد طرفین درگیر در مناقشه به چشم میخورد و این موضوع نیروهای ایساف در افغانستان را با مشکلاتی بنیادین روبهرو ساخته است.
باید گفت بسیاری از ابتکارات ارائه شده تنها پاسخگوی عملیاتهای کوتاه مدت در عرصه بازسازی افغانستان و تأسیس زیر ساختهای شهری لازم است.
ChatamHouse.Co.uk